ادغام شرکت های بزرگ نفتی

نفت خام

ادغام شرکت های نفتی بحث جدیدی را در مورد تقاضای نفت به راه انداخت است.

در زمانی که اکسون خرید منابع طبیعی پایونیر را اعلام کرد، آژانس بین المللی انرژی چشم انداز انرژی جهان را منتشر کرد.

یک ماه قبل فاتح بیرول رئیس آژانس بین المللی انرژی گفته بود که آژانس بین المللی انرژی انتظار دارد تقاضای نفت، گاز و زغال‌سنگ قبل از سال 2030 به اوج خود برسد و با این کار او واکنش سریع و منفی اوپک را به همراه داشت که گفت آژانس بین‌المللی انرژی اساساً به جای یک پیش بینی و مشاور، بخشی از تشکیلات سیاسی شوید.

چند روز بعد، شورون همان کاری را انجام داد که برخی از تحلیلگران گفته بودند انجام خواهد داد: با خرید برنامه ریزی شده هس، با اکسون پیشی بگیرد. بحث در مورد معاملات بزرگتر شروع شد. اوپک گفت این قراردادها ثابت می کند که تقاضای نفت انعطاف پذیر است. آژانس بین‌المللی انرژی به سرمایه‌گذاران گفته است که در این زمینه سرمایه‌گذاری نکنند.

آیا چشم انداز آینده نفت بسیار نامشخص تر شده است؟

پس از اعلام ارتباط شورون و هس، عبدالعزیز بن سلمان، وزیر انرژی عربستان سعودی با انتقاد غیرمستقیم آژانس بین المللی انرژی در کنفرانسی در ریاض گفت: «اکسون و شورون خرید نکردند زیرا می‌خواهند دارایی‌های معلق داشته باشند.

این مقام رسمی که به خاطر چرخش اغلب طنزآمیز خود با منتقدان شناخته می شود، همچنین گفت که این معاملات نشان می دهد که نفت اینجا باقی مانده است.

این مشاهدات به زودی در یک مقاله FT توسط ویرایشگر انرژی آن، دیوید شپرد، مورد سوال قرار گرفت. شپرد در آن اشاره کرد که پیش‌بینی‌ها درباره تقاضای قوی نفت از سوی گروهی از کشورهای تولیدکننده همان نفت صورت می‌گرفت.

به گفته شپرد، بدیهی است که چنین گروهی در حفظ این تصور که تقاضای نفت به جای کاهش در حال رشد است، علاقه مند است.

با این حال مسئله این است که در مورد ادراکات نیست. از زمانی که جهان شروع به استفاده از نفت کرد، تقاضای جهانی نفت در واقع در حال رشد بوده است. گاهی اوقات افت و افتی در نرخ رشد وجود داشته است، اما خود رشد غیرقابل اجتناب بوده است. مهمتر از آن، سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در انرژی کم کربن در یک دهه گذشته یا بیشتر، در این روند تأثیری نداشته است.

کافی است نگاهی به آلمان بیندازیم تا ببینیم سیاست های گذار بر مصرف نفت و گاز چه تاثیری داشته است، آلمان یکی از کشورهایی است که در بخش انرژی باد و خورشید سرمایه گذاری کرده است.

در اوایل سال جاری (آلمان) آخرین نیروگاه های هسته ای باقی مانده خود را تعطیل کرد و اندکی بعد، مجبور شد نیروگاه های زغال سنگ و یک معدن زغال سنگ را برای تامین برق بازگشایی کند، که باعث شد یک مزرعه بادی برچیده شود تا راه باز شود.

این پرونده بدنام شده و به سلاحی در زرادخانه اکثر منتقدان انتقال تبدیل شده است اما این تنها موردی نیست که به تقاضای انعطاف‌پذیر و رو به رشد برای همه هیدروکربن‌ها اشاره دارد. محرک های این تقاضا در کشورهای در حال توسعه هستند: کشورهایی با افزایش جمعیت که به دنبال بهبود استاندارد زندگی برای جمعیت خود هستند و برخی موفق می شوند.

چین و هند دو نمونه برجسته از این هستند که چگونه بهبود استانداردهای زندگی منجر به افزایش تقاضای انرژی، از جمله، به ویژه تقاضای نفت و گاز می شود. چین به دلیل اینکه بزرگترین سرمایه گذار در انرژی بادی و خورشیدی است بدنام شده است.

چین طی سال گذشته مجوز تاسیسات جدید زغال سنگ را با نرخ دو در هفته صادر کرده است. و چین به بزرگترین واردکننده نفت در جهان با گسترده ترین ظرفیت پالایش تبدیل شده است.

بنابراین فرض کنید که اوپک اکسون و شورون منافع خاصی دارند تا همه ما باور کنیم که جهان در آینده به نفت بیشتری نیاز خواهد داشت. اما چین؟ یا هند؟ بلکه نمی کنند. چیزی که آنها به آن علاقه دارند این است که زندگی نسبتاً بهتری را برای بخش بیشتری از جمعیت انبوه خود بهتر کنند.

بر اساس داده‌های مربوط به مصرف نفت در هر دو کشور، این تعهد به جای کاهش نرخ تقاضای نفت به رشد نیاز دارد - حتی در مورد بادی، خورشیدی و برق‌های الکتریکی، جایی که چین بزرگ‌ترین بازار جهانی است.

در واقع، بیگ اویل و اوپک در ادامه استفاده جهان از نفت و گاز تا زمانی که ممکن است، منافع خاصی دارند. با این حال، علاقه بزرگ‌تر آن‌ها این است که تا زمانی که ممکن است خود را زنده نگه دارند، حتی اگر این امر مستلزم دور شدن از نفت باشد.

این همان کاری است که بیگ اویل اروپا انجام داد: آنها میلیاردها دلار در یک محور دور از نفت و گاز و به سمت باد، خورشیدی، شارژ EV و هیدروژن سرمایه گذاری کردند.

قضاوت بر اساس مجموعه‌ای از مواردی که در میان این شرکت‌های بزرگ به دنبال عملکرد ناقص کسب‌وکارهای کم کربن آن‌ها می‌شود، کارساز نبود. و سوپرمجرهای ایالات متحده توجه داشتند. آنها در تجارت اصلی خود سرمایه گذاری می کنند، و حتی اکنون از آن دفاع می کنند: مایک ویرث از شورون اخیراً به FT گفت: ما محصولی را که شر است نمی فروشیم.

پیش‌بینی آژانس بین‌المللی انرژی برای اوج تقاضا برای نفت به سه چیز بستگی دارد: رشد عظیم تاسیسات خورشیدی، که آژانس بین‌المللی انرژی معتقد است طی شش سال آینده اتفاق خواهد افتاد.

افزایش فروش خودروهای برقی؛ و ادامه سیاست های دولت در جهت گذار از نفت، گاز و زغال سنگ، از این میان، تنها مورد سوم قطعی است - حداکثر تا دو سال آینده.

دو خودروی دیگر - خورشیدی و برقی - عملکرد خوبی ندارند، اخیراً از یک تامین کننده اصلی اینورتر در بازار اروپا، SolarEdge، متوجه شدیم که تقاضا برای تاسیسات خورشیدی در زمانی کاهش می یابد که به صورت فصلی رشد می کند.

شرکت های برق بادی به دلیل هزینه های گزاف پروژه ها را لغو می کنند. فروش خودروهای برقی در حال افزایش است، اما با نرخ هایی که برای حذف هر بخش قابل توجهی از تقاضای نفت ضروری است، نزدیک به آن نیست.

به نظر می رسد تنها راهی که می تواند کاهش در رشد تقاضای نفت اتفاق بیفتد این است که دولت ها مصرف کمتر را اجباری کنند. درست مثل کاری که سال گذشته در اروپا با گاز انجام دادند. با این حال، بعید است که آنها جرات کنند به آنجا بروند.

ادغام شرکت های بزرگ نفتی
ادغام‌های بزرگ نفت سؤالاتی را در مورد آینده تقاضای نفت ایجاد کرده‌اند و این در حالی است که (توسعه) تاسیسات خورشیدی و بادی از رشد فصلی منظم عقب مانده اند.

مالکیت معنوی مجله انرژی (energymag.ir) علامت تجاری ناشر است. سایر علائم تجاری مورد استفاده در این مقاله متعلق به دارندگان علامت تجاری مربوطه می باشد. ناشر وابسته یا مرتبط با دارندگان علامت تجاری نیست، و توسط دارندگان علامت تجاری حمایت، تایید یا ایجاد نشده است، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد و هیچ ادعایی از سوی ناشر نسبت به حقوق مربوط به علائم تجاری شخص ثالث وجود ندارد.


لینک سایت مرجع

به نظر می رسد تنها راهی که می تواند در کاهش رشد تقاضای نفت اتفاق بیفتد این است که دولت ها مصرف کمتر را اجباری کنند.

Image