محاصره اقتصادی ایران توسط آمریکا بیشتر برای همسایگان تهران پرهزینه بوده است و اکنون نوبت پاکستان است که هزینه های این موضوع را بر عهده بگیرد.
در 7 آگوست، پاکستان اعلام کرد که پروژه خط لوله گاز طبیعی خود را در ایران تحت تهدید تحریمهای ایالات متحده به حالت تعلیق در میآورد و یک اخطار فورس ماژور و رویداد توجیه کننده به ایران تحت قرارداد خرید و فروش گاز (GSPA) صادر کرد و پیشنهاد کرد که این موضوع توسط ایران حل و فصل شود.
ایران در پاسخ اعلامیه فورس ماژور پاکستان را رد کرد و به جای آن یک تمدید ده ساله اعطا کرد و هر دو طرف به دنبال راهی برای پیشرفت بودند.
در 9 اوت، The Intercept گزارش داد که مقامات وزارت خارجه ایالات متحده به سفیر پاکستان در واشنگتن گفته اند که اگر عمران خان، نخست وزیر با رای عدم اعتماد برکنار شود، همه چیز در واشنگتن بخشیده خواهد شد.
دلیل بیان شده برای تحریک آمریکایی ها بی طرفی عمران خان در جنگ روسیه و ناتو در اوکراین بود، اما مخالفت او با پایگاه های نظامی ایالات متحده در پاکستان و نزدیکی به چین (در واقع، سیاست دیرینه پاکستان) ممکن است تاثیرگذار بوده باشد.
و به گفته جان منادو، عمران خان پیشنهاد مبالغ هنگفتی را که به حمایت ایالات متحده از وام صندوق بینالمللی پول مربوط میشد، در ازای اعزام نیروی زمینی پاکستان برای حمایت از حملات هوایی عربستان علیه یمن رد کرد.
هفته بدی برای رهبران پاکستانی بود که شبیه مهره های آمریکا بودند که از دستورات واشنگتن برای انجام یک کودتای مسالمت آمیز اطاعت کردند، اما هیچ اهرمی برای وادار کردن واشنگتن به همراهی خط لوله گاز طبیعی که پاکستان به شدت به آن نیاز دارد نداشتند.
خط لوله گاز طبیعی ایران و پاکستان قبلاً عقب افتاده بود (ایران کار خط لوله خود را به پایان رسانده است) و پاکستان در زمانی که آمریکایی ها بازی را متوقف کردند با جریمه 18 میلیارد دلاری روبرو بود.
این پروژه در سال 1950 طرح ریزی شد و در سال 2010 با وجود مخالفت ایالات متحده بر سر یک GSPA بیست و پنج ساله و ساخت خط لوله 2775 کیلومتری که گاز را از عسلویه ایران به مولتان پاکستان می فرستد به توافق رسیدند که هزینه اولیه 7.5 میلیارد دلار برآورد شد.
پاکستان به گاز نیاز دارد زیرا با کمبود مداوم برق مواجه است که منجر به خاموشی 18 ساعته در مناطق روستایی و 6 تا 10 ساعت کاهش بار در شهرها می شود.
بسیاری از کسب و کارها ناچارند با توقف تولید به دلیل نبود برق کنار بیایند ولی عده ای قادر به خرید ژنراتورهای برق پشتیبان هستند.
پاکستان در تولید و توزیع برق سرمایه گذاری کرده است اما در ژانویه 2023 این کشور در شبکه ملی دچار اختلال شد و خاموشی دیگری در اکتبر 2022 اتفاق افتاد.
به گفته بانک جهانی عرضه غیرقابل اعتماد برق، موانع مهمی برای رشد اقتصادی پاکستان است.
مطالعه اخیر در پاکستان نشان داد که سودآوری کسب و کار در کشورهای در حال توسعه ممکن است تقریباً 40 درصد به دلیل بحران های خاموشی کاهش یابد و مؤسسه صلح ایالات متحده در مورد پاکستان گزارش داد که کمبود برق هزینه های زیادی را به طور کلی بر اقتصاد پاکستان تحمیل می کند و تخمین زده می شود:
حدود 2 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) سالانه - از طریق تولید کمتر، صادرات و اشتغال.
اثرات سلامت ناشی از استرس و عدم اطمینان، قطع برق، و اثرات وقفه بر روی بیمارستان ها و تاسیسات تصفیه آب و فاضلاب است.
با متوقف شدن خط لوله ایران و پاکستان، یک پروژه برق آسیای مرکزی-آسیای جنوبی (CASA-1000) به عنوان جایگزین معرفی شده است که یک پروژه 1.16 میلیارد دلاری برای صادرات برق آبی مازاد از قرقیزستان و تاجیکستان به افغانستان و پاکستان است که در آنجا انرژی معادل با نیاز 2 میلیون خانوار آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده انتظار دارد که در سال 2024 شروع تجاری داشته باشد، اما اگر دولت طالبان افغانستان نتواند روند ساخت برج را به شیوه ای رضایت بخش مدیریت کند، ممکن است از بین برود.
اگر پاکستان به گاز ایران برای تولید برق دسترسی نداشته باشد، آیا امکان توسعه این پروژه وجود خواهد داشت؟
یکی دیگر از منابع بالقوه انرژی، خط لوله گاز طبیعی ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) است، پروژه ای به طول 1100 مایل، 10 میلیارد دلار، برای ارسال 33 میلیارد متر مکعب گاز در سال، از زمان اعلام کنسرسیوم خط لوله در سال 2018، با تأخیرهای متعدد مواجه شده است.
اواخر سال 2014 ساخت و ساز در اوایل سال 2018 با پیش بینی تاریخ آغاز به کار 2021 آغاز شد، اما در اواخر همان سال پس از کشته شدن کارگران پاکسازی مسیر توسط مهاجمان ناشناس متوقف شد.
همچنین، برآورد هزینه 10 میلیارد دلاری این پروژه یک دهه قدمت دارد و به روز رسانی آن ممکن است باعث تاخیر بیشتر در تلاش بانک توسعه آسیایی شود. ترکمنستان بودجه سهم خود از این پروژه را به افغانستان وام خواهد داد تا از محل درآمدهای ترانزیت گاز بازپرداخت شود.
نمایندگان دولت ترکمنستان در اکتبر 2021 با مقامات طالبان در افغانستان ملاقات کردند و طالبان اعلام کردند که 30000 سرباز خود را به امنیت خط لوله اختصاص خواهند داد. اما در ژوئن 2023، سازمان ملل (سازمان ملل) از درگیری بین سراج الدین حقانی، وزیر داخله طالبان، که رهبر شبکه حقانی نیز هست، و ملا برادر معاون اول نخست وزیر گزارش داد.
طبق گزارش سازمان ملل: طبق گزارش ها، حقانی به دنبال آن است که ساخت بخش افغانستان از خط لوله گاز ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند را تحت کنترل خود درآورد.
اگر درست باشد، رقابت درون دینی میان شخصیتهای طالبان ممکن است تمایل ترکمنستان برای راهاندازی تاپی را به تأخیر بیندازد و کمتر به چین، مشتری اصلی گاز خود وابسته باشد و کسری انرژی پاکستان را بدتر کند.
با وجود نزاع طالبان، یا شاید به دلیل آن، مقامات پاکستان و ترکمنستان در ماه ژوئن در اسلام آباد ملاقات کردند و یک برنامه اجرایی مشترک را امضا کردند که هر دو طرف را متعهد به تسریع اجرای تاپی می کند.
عمران خان با وجود دستگیری و زندانی شدن، احتمالاً محبوب ترین سیاستمدار پاکستان است و او از حمایت بسیاری از جوانان برخوردار است که احساس میکنند «او برای آینده ما میجنگد» و میخواهند در یک کشور عادی زندگی کنند، نه یک زائده ارتش.
افشای دست آمریکا در سقوط خان در زمان افشای شکست پروژه خط لوله، چالشی برای ارتش، سرویسهای امنیتی و تشکیلات سیاسی خواهد بود، اگر دیده شود که آنها نمیتوانند از ایالات متحده سود ببرند. در حالی که مشتاقانه از دستورات واشنگتن پیروی می کرد - چیزی که در فیلیپین به عنوان آمبوی شناخته می شود.
ژنرالها احتمالاً میدانند که سودمندی آنها برای آمریکاییها اکنون به هدر میرود، زیرا به آنها برای محافظت از مسیرهای تدارکاتی ناتو به افغانستان نیازی نیست (یا وانمود میکنند که دارند کاری در مورد طالبان انجام میدهند) بنابراین آنها برای حفظ روابط و رانتی که آن ارائه میکند تلاش خواهند کرد.
یکی از راههایی که آنها برای انجام کارهای ضروری هستند، ادامه دادن مهمات به اوکراین است.
شرکتهای تحت کنترل نظامی احتمالاً مشارکت خود را در ساخت خط لوله از دست دادهاند، اما ممکن است بتوانند از درآمد حاصل از افزایش واردات گاز طبیعی مایع (LNG) که در کوتاهمدت افزایش مییابد، صرف نظر کنند، اگرچه ممکن است پاکستان مجبور به پرداخت نرخ بالاتری باشد.
از دست دادن گاز طبیعی ایران ممکن است به نفع ایالات متحده باشد زیرا تلاش خواهد کرد تا در پاکستان به LNG آمریکا وابستگی ایجاد کند، همان طور که پس از خرابکاری نورد استریم و لغو خط لوله EastMed، به دلیل مخالفت های واشنگتن با اروپا انجام داد.
پاکستان ممکن است در نهایت از گاز دور شود و برق داخلی با سوخت زغال سنگ را چهار برابر کند، اما این وضعیت کیفیت هوای آن را بدتر خواهد کرد. اگر پاکستان تصمیم بگیرد که تولید برق قابل توجه و سبز را اتخاذ کند، در را به روی چین، رهبر جهان در انرژی تجدیدپذیر و تامین کننده پنل های خورشیدی (اگرچه آنها در سین کیانگ ساخته شده اند، که هدف تحریم های ایالات متحده است) باز خواهد شد.
حذف عمران خان مزاحم احتمالاً برای بیسمارکهای کمربندی هوشمندانه به نظر میرسید، اما واشنگتن را در کنار جفاگران خان قرار داد و باعث بهبود مادی در فرهنگ سیاسی پاکستان نشد.
آمریکاییها قبلاً با تلاشهای نافرجام ملتسازیشان در افغانستان، منطقه را مختل کردهاند، که در راس آن عقبنشینی فاجعهبار (و پخش زنده) از کابل در آگوست 2021 بود. اما بستن خط لوله گاز طبیعی مورد نیاز بیهوده بود و تلاش بیدیده واشنگتن برای انتقام را نشان داد.
برای تحقیر سال 1979 در تهران، بدون توجه به هزینه ای که برای دیگران به همراه داشت.
اقدامات ایالات متحده احتمالاً ضدآمریکاییستیزی را احیا میکند - هیچگاه دور از ذهن نیست - تلاشهای دولت شریف یا ارتش را برای نزدیکتر شدن به ایالات متحده محدود میکند، که اتلاف وقت خواهد بود زیرا مردم پاکستان ممکن است به زودی آمریکا را تهدیدی بزرگتر بدانند. از هند
برنده همه اینها چین است، دوست پاکستان.
وزیر امور خارجه چین، وانگ یی، احتمالاً شروع به صحبت در مورد راه حل های برد-برد خواهد کرد.
سرمایهگذاریهای بزرگ چین در پاکستان، خرید انرژی راه نجات آن از ایران، صبر و واقعگرایی آن در افغانستان، و افزایش روابط در آسیای مرکزی، جایی که مکانیسم همکاری چین و آسیای مرکزی (C+C5) را پیشنهاد کرده و وارد یک استراتژی جامع شده است.
مشارکت با پنج جمهوری نشان میدهد که در کشورهای دارای منابع طبیعی که مکانهای استراتژیک کلیدی برای تجارت به اوراسیا و از اوراسیا را اشغال میکنند، در حال افزایش نفوذ است.
پاکستان، ایران و افغانستان چشماندازهای بلندمدتی هستند، اما جمهوریهای آسیای مرکزی امروز میخواهند روابط خود را با آمریکا بهبود بخشند.
اما واشنگتن باید سیاستهایی را دنبال کند که به اقتصاد آنها آسیبی وارد نکند، در حالی که انتظار دارد بهای انتخابهای سیاستی ایالات متحده را بپردازند که توسط آمریکاییها احساس نمیشود.
در غیر این صورت، سیاست های ایالات متحده ابزاری برای صرفه جویی در کار برای دیپلمات های روسی و چینی خواهد بود که صرفاً با آمریکایی نبودن به دستاوردهایی دست خواهند یافت.