میدان گازی پارس جنوبی ایران یک از بزرگترین منابع گازی جهان – میدان شمالی قطر است – بنابراین هرگونه اخبار رسمی در مورد برنامه های تولید از آن یک رویداد بزرگ است، اگر با دقت به فاز 11 پارس جنوبی که اغلب با تأخیر و بحث برانگیز است (SP11) نگاه کنیم، می بینیم که برای مدت طولانی کانون خصومتهای نیابتی بین غرب و شرق بوده است.
در نتیجه اظهارات هفته گذشته وزارت نفت ایران مبنی بر اینکه تولید گاز در نهایت از فاز 11 آغاز شده است، در واشنگتن، مسکو و پکن تپشهای زیادی را به همراه داشت.
برای مسکو و پکن این اعلامیه مهر سالها مانور برای ایفای نقشهای اساسی در توسعه بزرگترین ذخایر گازی جهان است.
اما برای واشنگتن این مسئله در مورد تعهد واقعی ایران به توافق با نسخه جدیدی از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام یا به اصطلاح عامیانه توافق هسته ای) در سه ماه آینده همانطور که برنامه ریزی شده است، سوال ایجاد می کند.
در 16 ژانویه 2016، زمانی که برجام اجرا شد، جایزه نهایی شرکتهای نفتی بینالمللی غربی مشارکت در میدان گازی پارس جنوبی بود - که خواستار سهم بیشتر از میادین نفتی ایران را هستند.
آنها میدانستند که نفت تحت فشار فزایندهای از سوی لابی انرژی پاک قرار میگیرد، اما میدانستند که حتی این گروه گاز را به عنوان جایگزین قابل قبولی برای نفت در دوره انتقال به انرژی سبز میدانند.
بهعلاوه علیرغم منابع نفتی ایران، منابع گازی آن از این هم بیشتر بود و بخش عمدهای از آنها تنها در منطقه - پارس جنوبی - متمرکز است.
سایت پارس جنوبی 3700 کیلومتر مربع وسعت دارد و حدود 14.2 تریلیون متر مکعب ذخایر گازی به اضافه 18 میلیارد بشکه میعانات گازی دارد.
در حال حاضر حدود 40 درصد از کل ذخایر گازی ایران که 33.8 تریلیون متر مربع تخمین زده می شود (بیشتر در مناطق جنوبی فارس، بوشهر و هرمزگان واقع شده است) و حدود 80 درصد از تولید گاز آن را تشکیل می دهد.
بخش دیگری از بزرگترین ذخایر گازی جهان، میدان شمالی (یا گنبد شمالی) قطر با مساحت 6000 کیلومتر مربع است که سنگ بنای وضعیت صادرکننده گاز طبیعی مایع (LNG) پیشرو در جهان است.
ایران همچنین مدتهاست که برنامههای توسعهیافتهای برای استفاده از بخشی از سایتهای پارس جنوبی و پارس شمالی برای اجرای برنامه LNG خود در کلاس جهانی دارد.
پارس جنوبی برای توسعه به 24 فاز تقسیم شد که اهداف تولید گسترده آن از حدود 28 میلیون متر مکعب در روز تا حدود 57 میلیون مترمکعب در روز بود که فاز 11 مورد دوم است، پس از توافق برجام، توتال فرانسه با 50.1 درصد سهام، بیش از سهامی که در اختیار شرکت ملی نفت چین (CNPC) قرار داشت، به منطقه غالب برای توسعه این سایت نقل مکان کرد.
به علت پیشرفت کند در سایت های دیگر، این شرکت فرانسوی به سرعت حدود 1 میلیارد دلار در این فاز سرمایه گذاری کرد و پیشرفت هایی را در سایت انجام داد، تا اینکه در می 2018، ایالات متحده از برجام خارج شد.
با توجه به اندازه و وسعت فاز 11، پس از خروج از این پروژه به کانون توجه واشنگتن تبدیل شد و فرانسوی ها را برای خروج از پروژه تحت فشار شدید قرار داد.
در آن زمان CNPC به طور خودکار 50.1 درصد از سهام توتال در فاز 11 را تصاحب کرد تا به 30 درصد سهام فعلی خود (با 19.9 درصد باقی مانده در اختیار پتروپارس ایران) اضافه کند و با توجه به شرایط بسیار سودمندی توسط ایران ارائه شده است. (که وزارت نفت ایران به چینی ها تخفیف 15 درصدی را به مدت 9 سال در مورد ارزش کل گازی که بازیابی کرده است ارائه کرده است - این ارزش گاز است که در فرمول هزینه/بازده CNPC در برابر ارزش گذاری بازار آزاد اعمال می شود)
با ارزش فعلی ارزش خالص کل سایت پارس جنوبی در آن زمان 116 میلیارد دلار آمریکا بود.
با این حال، از آنجایی که ایالات متحده فشار بر چین را در جنگ تجاری افزایش داد و چین از قبل وارد قرارداد جدید 25 ساله با ایران شده است.
بنابراین CNPC در اکتبر 2019 به طور علنی از این پروژه ( فاز 11 پارس جنوبی) خارج شد.
از آن زمان تاکنون پیشرفت اندکی در فاز 11 تا این آخرین اعلامیه صورت گرفته بود که پیشبینی میشد ایران به طور ناگهانی 20 میلیارد دلار برای تامین مالی بخش بعدی توسعه خود پیدا کند.
زیرا ایران اساساً ورشکسته است! به گفته یک منبع ارشد نزدیک به وزارت نفت ایران، 20 میلیارد دلار آمریکا قرار است از طریق روش پرداختی بسیار ناپایدار تامین شود.
به طور خاص، شرکتهای روسی و چینی - بازوی گاز خارجی لوک اویل و در وهله اول شرکت ملی نفت فلات قاره چین - هزینههای توسعه پروژههای فاز 11 را به صورت افزایشی جبران میکنند و هزینههای خود را به اضافه سودهای از پیش توافق شده را در حین فروش جبران میکنند.
گاز روشن است از آنجایی که روسیه پیشتاز توسعه سایت است، با تمرکز چین بر مهندسی، شرکتهای روسی سود 35 درصدی از فروش گاز را تضمین میکنند و شرکتهای چینی 28 درصد سود دریافت میکنند.
به گفته منبع ایران، بانکهای روسی و چینی که طرف معاملات ارزی را اجرا میکنند، هر کدام 5 درصد دیگر برای مشکلات خود دریافت خواهند کرد.
با ادامه بحثها بر سر محتوای یک توافق هستهای جدید، واشنگتن چگونه به این موضوع نگاه خواهد کرد.
شاید ایران واگذاری پروژه [فاز 11 پارس جنوبی] به روسیه و چین را به عنوان یک ترفند مذاکره برای دستیابی به شرایط بهتر در برجام جدید تلقی کند، اما شرایط توافق در شرایط فعلی بهترین شرایطی است که [ایران] می تواند داشته باشد.
همانطور که در ابتدای ژوئیه گفته شد، گفتگوهای جاری بین ایالات متحده و ایران در مورد نسخه جدید برجام برای نسخه ای جامع از آن توافق اولیه قبل از 2015 نیست و برای یک نسخه محدود از برجام است.
برای شروع ایران مجبور نیست به تاریخ مشخصی برای عضویت در گروه ویژه اقدام مالی (FATF) متعهد شود، بلکه صرفاً نشان میدهد که تلاشهایی را برای همسویی خود با اهداف FATF در یک زمان نامشخص انجام خواهد داد.
به نوبه خود ایالات متحده مجبور نخواهد بود از نامگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی صرف نظر کند.
با این حال این اجازه را می دهد که تحریم ها علیه صادرات نفت و گاز ایران به تدریج لغو شود.
یکی از مهمترین نکات مثبت این برجام محدود این است که ترس اصلی اسرائیل در مورد ایران را برطرف میکند – اینکه ایران زودتر از اینها یک نوع سلاح هستهای تولید کند.
بنابراین تعهدات کلیدی برای ایران در نسخه محدود جدید برجام این است که غنیسازی اورانیوم را در سطح 60 درصد یا کمتر از آن حفظ کند و با بازرسیهای منظم مجدداً از سوی ناظران مستقل هستهای موافقت کند.