چند سالی است که انرژی خورشیدی به عنوان ارزان ترین منبع انرژی موجود معرفی شده است، طرفداران انرژی خورشیدی در مورد کاهش مداوم هزینه مواد خام و تولید پنل صحبت می کنند و آنها همچنین در مورد LCOE صحبت کرده اند.
هزینه یکسان شده انرژی معیاری است که طرفداران باد و خورشید اغلب به آن اشاره می کنند، با استفاده از یک فرمول ساده محاسبه می شود که در آن مجموع هزینه های تجمعی یک پروژه انرژی در طول عمر آن را بر مقدار کل انرژی که پروژه در طول عمر خود تولید می کند، تقسیم می کنید.
با این فرمول، انرژی بادی و خورشیدی ارزانتر از نیروگاههای گازسوز یا هستهای به نظر میرسند، که نیاز به سرمایهگذاری اولیه بسیار بیشتری دارند و اما آنچه در فرمول LCOE به حساب نمی آید این واقعیت است که باد و خورشید در تمام ساعات شبانه روز برق تولید نمی کنند و این یکی از هزینه های اصلی است که نادیده گرفته می شود.
یکی دیگر از هزینه های قابل توجه مربوط به انرژی های تجدید پذیر که به طور منظم نادیده گرفته می شود، نیاز به ظرفیت ذخیره سازی برای جبران مشکل متناوب است.
اولاً، چنین ظرفیت ذخیرهسازی در دسترس نیست که بتواند مشکل را به طور کامل حل کند و این بدان معناست که انرژی خورشیدی به اندازه پیشنهاد LCOE آن ارزان نیست. دوم، فناوری ذخیرهسازی موجود نسبتاً گران است و هزینههای اضافی بیشتری را در بر میگیرد، همچنین با فرمول LCOE نادیده گرفته میشود.
با این حال، به گفته آژانس بین المللی انرژی، همانطور که توسط Energy Intelligence ذکر شده است، حتی با در نظر گرفتن هزینههای متناوب، خورشیدی ارزانتر از سایر منابع انرژی، و بهویژه منابع تولید شده با استفاده از نفت، گاز و زغالسنگ باقی میماند.
ظاهراً، این حتی زمانی که نه بر اساس LCOE بلکه بر اساس چیزی به نام LCOE تعدیلشده با ارزش محاسبه میشود که قابلیت توزیع سوخت فسیلی و تأثیر مثبت آن بر رقابتپذیری آن را در نظر میگیرد، صادق است.
دلیل اینکه آژانس بین المللی انرژی به این نتیجه رسیده است یک دلیل ساده است: مفروضات هزینه.
این مبتنی بر فرضیات هزینه برای هزینههای تولید انرژی خورشیدی در مقابل هزینههای سوخت فسیلی توسط آژانس بین المللی انرژی، یک تشویق کننده مشتاق برای انتقال کامل انرژی به شبکههای بادی، خورشیدی و هیدروژنی است که به این نتیجه رسیده است که انرژی خورشیدی ارزانترین شکل است.
در مجموع، آژانس بین المللی انرژی محاسبه میکند که بر اساس ارزش تعدیلشده و با فرضیات هزینه - انرژی خورشیدی 60 دلار در هر مگاوات ساعت است در حالی که گاز 20 دلار گرانتر با 80 دلار در هر مگاوات ساعت است.
البته این شکاف بسیار متفاوتی با شکافی است که با یک محاسبه ساده LCOE باز می شود: 25 دلار در هر مگاوات ساعت برای خورشیدی و 110 دلار در هر مگاوات ساعت برای گاز، اما حتی این شکاف نیز گمراه کننده است.
با در نظر گرفتن تمام موارد فوق، نمی توان از خود متعجب نشد که چرا دولت ها میلیاردها دلار یارانه برای انرژی خورشیدی توزیع می کنند و شاید بسیاری نیز تعجب کنند که چرا کشورهایی که بالاترین نسبت ظرفیت تولید انرژی تجدیدپذیر را در ترکیب انرژی خود دارند، بالاترین قیمت سرانه برق را نیز دارند.
اگر انرژی خورشیدی ارزانترین نوع در سراسر جهان است، چرا آفریقا برای استفاده از پتانسیل عظیم انرژی خورشیدی خود عجله نمیکند؟ چرا توسعه دهندگان خورشیدی به آفریقا که در آن بسیاری از مردم به برق دسترسی ندارند و از چنین منبع ارزانی از آن بهره زیادی می برند، سرازیر نمی شوند؟
پاسخ به سؤالات بالا، هزینه دیگری را که به طور منظم نادیده گرفته می شود، نشان می دهد که با احتمالاً ارزان بودن انرژی خورشیدی مرتبط است: انتقال. آفریقا - و سایر نقاط جهان - در واقع پتانسیل عظیمی برای تولید انرژی خورشیدی دارد.
چیزی که اغلب فاقد آن است زیرساخت انتقال است و همچنین فاقد مشتریانی است که برای آن انرژی خورشیدی ارزان پرداخت می کنند.
به هر حال، حتی کشورهایی که بسیار جلوتر از کشورهای آفریقایی در مسیر انرژی باد و خورشیدی قرار دارند، با شبکه خود مشکل دارند و ایالات متحده به تنهایی نیازمند میلیاردها سرمایه گذاری برای ارتقای شبکه است تا بتواند موج جدیدی از ظرفیت های بادی و خورشیدی را که آنلاین می شوند، ارتقا دهد.
همچنین مسئله متعادل کردن شبکه وجود دارد. چیزی که اکثر مردم نمی دانند زیرا نیازی به دانستن آن ندارند این است که هر شبکه الکتریکی یک سمفونی دقیق از جریان الکتریکی است که باید همیشه در تعادل باقی بماند. (پرش ها و افت های تند در آن جریان چیزی نیست که یک شبکه به راحتی از عهده آن برآید)
افزایش تولید باد و خورشید، تعادل شبکه را بسیار چالش برانگیزتر و پرهزینه تر می کند، به عنوان مثال، در بریتانیا، توربین های بادی باید در روزهای بادتر خاموش شوند، زیرا آنها برق بیشتری از توان شبکه تولید می کنند. (این خاموش کردن هزینه دارد)