در اوایل سال جاری، رویدادی با ابعاد تاریخی در پکن رخ داد و وزرای خارجه عربستان سعودی و ایران در پایتخت چین دیدار و بر سر بازگرداندن روابط بین دو غول خاورمیانه ای توافق کردند.
با میانجیگری چین، این توافق می تواند پایان شکافی باشد که بیش از هفت سال پیش آغاز شد و منجر به جنگ در یمن شد، با احیای روابط دیپلماتیک و ایجاد روابط نزدیک تر، می تواند انجام تجارت در خاورمیانه را بسیار آسان تر می کند.
از نظر تاریخی، روابط ایران و عربستان سعودی در بیشتر موارد دوستانه نبوده است، از انقلاب ایران در پایان دهه 1970، که کشور را از پادشاهی خارج کرد و طبیعتاً برای ریاض خوشایند نبود، تا جنگ ایران و عراق، که در آن ریاض از عراق حمایت کرد، روابط دوجانبه مملو از منافع متضاد بوده است.
در دهه 1990 زمانی که ولیعهد وقت عربستان سعودی برای یک اجلاس اسلامی از ایران بازدید کرد که اولین سفر بلندپایه عربستان به ایران از سال 1979 بود، یخ بین دو کشور مقداری آب شد.
روزهای خوب تا اوایل دهه 2000 ادامه یافت، زمانی که حمله ایالات متحده به عراق حمله کرد، مقیاس نفوذ سیاسی در آنجا را به سمت شیعیان طرفدار ایران منحرف کرد و لبنان به عرصه ای تبدیل شد که عربستان سعودی و ایران قدرت خود را اندازه گیری کردند.
تنشها در سالهای بعد در بحبوحه قیام موسوم به بهار عربی، که اغلب گروههای شیعه را در کشورهای تحت سلطه سنیها درگیر میکرد و جنگ در سوریه، ادامه داشت و این شکاف با اعدام یک روحانی شیعه در عربستان سعودی به اوج خود رسید، که حاکم عالی ایران برای آن قول انتقام الهی داد.
این پیشینه اهمیت مذاکرات با میانجیگری چین را نشان می دهد که به سرعت به عمل تبدیل شد و این دو کشور که برای بازگشایی سفارت های مربوطه خود عجله خواهند کرد و در واقع، هفته گذشته، تایید کردند که بازگشایی سفارت ها طی چند روز انجام خواهد شد.
در همین حال، در حالی که کشورهای خارجی برای تخلیه شهروندان خود از خشونت های مجدد در سودان در تکاپو هستند، رویترز گزارش داد که نیروی دریایی عربستان سعودی چندین شهروند ایرانی را نجات داده است و این آخرین نشانه ای است که آب شدن یخ بین ریاض و تهران واقعی است و به سرعت در حال پیشروی است.
بنابراین، تنش زدایی در حال وقوع است و ایران از پادشاه عربستان سعودی دعوت کرده است که به زودی به این کشور سفر کند و این بدان معناست که پویایی های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه در حال تغییر است و این خبر خوبی برای غرب به ویژه آمریکا نیست. (غرب به رهبری آمریکا همیشه از جنگ و تنش میان سایر کشورهای جهان منفعت برده است)
آمریکا مدتهاست که به عنوان ضامن امنیت پادشاهی عربستان محسوب میشد - این بخشی از قرارداد اولیه دلار نفتی بود - اکنون ایالات متحده با ریاض کاملاً از این رابطه خارج شده است و ریاض در مواجهه با ولیعهد فعلی این امر را مشاهده کرده است.
ممکن است این رویه ارتباطی با وعده بایدن برای تبدیل عربستان سعودی به یک کشور منفور داشته باشد.
در هر صورت، این واقعیت که چین میانجیگری توافق بین عربستان سعودی و ایران بود، پیامدهایی برای آینده خاورمیانه و چین و بقیه جهان دارد و این فقط به خاطر ثروت عظیم نفتی خاورمیانه نیست، همچنین به دلیل ثروت معدنی آن است.
چین علاقه فعال خود را برای مشارکت در توسعه ذخایر قابل توجه فلزات و مواد معدنی عربستان سعودی ابراز کرده است، این کشور در حال حاضر فعالانه در توسعه ذخایر نفت و گاز ایران مشارکت دارد.
چین میخواهد با هر دو کشور تجارت کند و به این نتیجه کاملاً واضح رسیده است که اگر آنها در وضعیت دائمی جنگ سرد و گرم نباشند، این امر آسانتر خواهد بود.
چین در حال حاضر بر بسیاری از زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی جهان تسلط دارد.
چین در حال حاضر بزرگترین واردکننده نفت جهان است. اما پکن احتمالاً دلیلی نمی بیند که این سلطه را بیشتر گسترش ندهد، به خصوص که غرب تلاش می کند - با تأخیر بسیار - خودکفایی حیاتی معدنی خود را تقویت کند و انگشت خود را به سمت چین به دلیل تسلط بسیار زیادش بر این بخش گرفته است.
با این حال، چین نیز در صحنه جهانی امتیازات ژئوپلیتیکی کسب می کند. در حالی که حضور آمریکا در خاورمیانه عمدتا نظامی است، چین سعودی ها و ایرانی ها را متقاعد کرد که بدون حتی یک سرباز صلح کنند و در حالی که ایالات متحده دوستان و دشمنان آشکاری در منطقه دارد، به نظر می رسد چین مایل به همکاری با همه است.
این تصور در غرب با سوء ظن و تمجید در خارج از غرب مواجه می شود، زیرا به طور فزاینده ای آشکار می شود که نگرش ها و احساسات غرب نماینده کل جهان نیست. چین کاملاً از این افکار آگاه است.
تصادفی نیست که این همه صحبت در مورد گذار به چند قطبی جهان وجود دارد و همچنین تصادفی نیست که ایران، عربستان سعودی به همراه اوپک و امارات متحده عربی، در حال بررسی پیوستن به بریکس هستند و مطمئناً تصادفی نیست که تجارت بین المللی یوان و سایر ارزهای غیر دلاری در حال افزایش است.
دنیا ممکن است شاهد یک تغییر ژئوپلیتیک جهانی به سمت نظم جدیدی باشد که تحت سلطه چین خواهد بود. (توافق ایران و عربستان می تواند گامی در این راستا باشد)